وبلاگ جدید
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

دوستان عزیز از همراهی شما عزیزان تا الان ممنونم و از بعضی دوستان که در گسترش وبلاگم به من کمک کردند سپاسگذارم. وبلاگ جدیدی که ساختم با همین عنوان یعنی ، دانستنی + دانلود می باشد و آدرس زیر می باشد :

www.davoodsg.rozblog.com

این وبلاگ به هیچ عنوان حذف نخواهد شد و باقی خواهد ماند و به دست خودم مدیرت خواهد شد ولی مطالب کمی را می نویسم.

چنانچه که می بینید این وبلاگ مشکلات زیادی دارد و در وبلاگ جدیدی که ساختم تمامی مشکلات رفع شده و به زودی آن را به سایت تبدیل خواهم کرد. مشکلات رفع شده :

رفع مشکل قالب ، رفع مشکل تعداد بازدید ها ، رفع برچسب ها ، رفع مشکل نظرسنجی ، رفع بخش تعداد بازدید مطالب و ...

دوستان منتظرتان هستم در وبلاگ جدید با موضوعات جدید ومطالب جدید

پیشاپیش جشن نوروز را به همه ی عزیزان تبریک می گویم.



مادها
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

*مادها*

ماد نام یکی از اقوام ایرانی تبار  که در سده ۱۷ پیش از میلاد در سرزمینی که بعدها به نام ماد شناخته‌شد، نشیمن گزید.

بسیاری از مورخان باستان، به صراحت، مادها را «آریایی» خوانده‌اند.. واژگان بازمانده از گویش مادی [مانند: Farnah (= فر)؛ Paradayda (= پردیس)؛ Vazraka (= بزرگ)؛ Vispa (= همه)؛ Spaka (= سگ)؛ Mitra (= مهر)؛ Xshayathia (= شاه)] ؛ در زبان پارسی باستان، و نیز تصریح «استرابون» به «آریایی» بودن زبان مادها و پیوند و همسانی آن با زبان‌های پارس و بلخ و سغد و سکاها و نیز کلام داریوش بزرگ ـ که زبان مادها و پارس‌ها را در یک گروه قرار می‌دهد ، نشانهٔ از «آریایی» بودن زبان مادهاست.

بناهای مذهبی (معابد) یافته شده در سکونت‌گاه‌های مادها  و نیز نام‌های خاص مادی که با اسامی دینی آریایی ترکیب شده‌اند (مانند: Mazdakku، Bagparna، Auraparnu، Artasiraru، Bagdatti، Bagmashda) به آشکارا تعلق مذهبی قوم ماد را به اندیشه‌ها و آیین‌های دینی هندوایرانی (آریایی) و شاید زرتشتی، نشان می‌دهد.

نام شاهان و سرداران ماد که در متون آشوری و یونانی و پارسی‌باستان ذکر گردیده‌اند (مانند: فْرَوَرتی، اوُوَخْشَترَ، اَرشْتْی‌وَییگَ، شیدیرپَرنَ، تَخمَ‌سپادَ و…) همگی به آشکارا «آریایی» هستند.

برخی مدعی هستند بر پایهٔ نظریهٔ "حضور دیرین مردم آریایی در خاور نزدیک و میانه" که توسط جمعی از تاریخدانان به ویژه جهانشاه درخشانی ارائه شده‌است، واژهٔ "مَدَه" در نوشتارهای میانرودان به نادرست به معنای عام سرزمین ترجمه شده‌است که با برخی از اسناد باستانی سازگار نمی‌باشد. بر پایهٔ این نظریه دست کم از هزارهٔ سوم پیش از میلاد مادها در بخش‌های غربی ایران حضور داشته‌اند.

 


نقشه سرزمين مادها



عباسیان
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

عباسیان

خلافت عباسیان (به عربی: الخلافة العباسیة) یا به صورتی دیگر عبّاسیّان (همچنین عبّاسیّون) به سومین خلافت اسلامی و دومین سلسله اسلامی اطلاق میشود.خلافت عباسیان توسط خاندان عباسی اداره می‌شد.

خلافت عباسی توسط نوادگان عباس بن عبدالمطلب، عموی پیامبر، که از بنی هاشم بود در سال ۷۵۰ میلادی در حران تاسیس شد .مرکز این خلافت بعدها از حران به بغداد منتقل شد،حکومت عباسی در بغداد در سال ۱۲۵۸ میلادی پس از یورش مغولان به پایان رسید.سپس توسط بازماندگان این دودمان حکومت مذکور به قاهره منتقل شد؛در سال ۱۵۱۹ میلادی پس از فتح شام ومصر توسط ارتش عثمانی سلسله عباسیان منقرض شد.

 

 

مجموعه خانه عباسیان در سال 1252 قمری ساخته شد




سامانیان
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

سامانیان

سامانیان (۲۶۱ - ۳۹۵ ق / ۸۷۴ - ۱۰۰۴ م) یکی از دودمان‌های ایرانی بودند که تقریبا بر تمامی سرزمین‌های خراسان، هیرکان، مکران، سیستان، خوارزم و کرمان حکومت کردند و باعث رشد و شکوفائی زبان فارسی دری شدند.

نابودی حکومت طاهریان

از بین رفتن حکومت طاهریان و ضعف و ناتوانی تدریجی که از غلبه ترکان در دستگاه خلافت پدید آمد، سرزمینهای خاوری خلافت را از نفوذ خلیفه و از امکان به کار بستن قدرت عملی او آزاد کرد. در چنین ایمنی و آسودگی که به ویژه دوری از بغداد آن را بی دغدغه می‌ساخت، سرزمین فرارود که از عهد طاهریان یا پیش از آن به آل سامان واگذار شده بود، به رهبری فرماندهان این خاندان، مرکز یک دولت قدرتمند شد و خراسان و ری، و مدتی هم، جرجان، طبرستان، و سیستان، از سوی خلیفه یا به حکم پیروزی و غلبه، به قلمرو آنها پیوست. با آن که پیروزی این خاندان بر جرجان، طبرستان و سیستان همیشگی نبود و چندان دوام نداشت، ولی خراسان و فرارود در بخش عمده دوره فرمانروایی آنها، از مداخله مستقیم کارگزاران خلیفه آزاد ماند و باقی مانده دنیای باستانی ایران، در شکل اسلامی خود، در همه این سرزمینها، زندگی تازه ای یافت.

 

گسترهٔ فرمانروایی سامانیا



طاهریان
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

طاهریان

 

طاهریان‌ اولین حکومت مستقل ایران بعد از حملهٔ اعراب بودند.

در اوایل قرن سوم، طاهر بن حسین، یکی از سرداران مأمون عباسی از طرف او امیر خراسان شد و بدلیل آن که عدم اطاعت خود را از مأمون اعلام کرد، اولین حکومت مستقل ایرانی بعد از اسلام در ایران تشکیل شد و حکومت او به طاهریان معروف شد. در زمان طاهریان نیشابور به پایتختی برگزیده شد.

طاهریان در جنگ با خوارج در شرق ایران به پیروزی دست یافتند و سرزمینهای دیگری مانند سیستان و قسمتی از ماوراءالنهر را به تصرف در آوردند و نظم و امنیت را در مرزها بر قرار کردند. گفته می‌شود که در زمان حکومت طاهریان، به جهت اهمیت دادن آنان به کشاورزی و عمران و آبادی، کشاورزان به آسودگی زندگی می‌کردند.

در زمان طاهریان قیامهای بابک و مازیار که به ترتیب در اذربایجان و طبرستان(مازندران)رخ داد باعث شد که انها از توجه به شرق ایران باز دارد.به همین دلیل خوارج دست به شورش زدند.اخرین امیر طاهری محمد بن طاهر نیز فردی مقتدر نبود. در نتیجه حکومت طاهریان رو به ضعف نهاد و سرانجام در میانه‌های سده سوم هجری به دست یعقوب لیث سرنگون شد.


گسترهٔ فرمانروایی طاهریان

 



کیانیان
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

کیانیان

کیانیان دومین سلسله پادشاهی اساطیر ایرانی است. از این سلسله در منابعی مانند : اوستا کتاب مقدس زرتشتیان، داستانهایی که در سلسله سامانیان رواج داشته و کتاب‌های پهلوی کهن مانند بندهش، دینکرد، مینوی خرد و ... آمده است. برخی باستان شناسان و محققین معتقدند که چنین سلسله‌ای وجود داشته است و وجود آن بر پایه افسانه‌ها نبوده است، بر این اساس این سلسله زمانی در ایران حکمرانی می‌کرده است. برخی دیگر نیز پادشاهان این سلسله را معادل با پادشاهان هخامنشی میدانند.

کیانیان در اوستا نام خانوادگی سلسله‌ای سلطنتی نیست، اما در عهد ادبیات میانهٔ ایرانی، در متن‌های پهلوی، افراد این خاندان پادشاهانی شمرده می‌شوند که بعد از پیشدادیان به فرمانروایی ایران رسیده‌اند.

در شاهنامه‌ی فردوسی نیز سلسلهٔ کیانیان بعد از پیشدادیان به حکمرانی می‌رسد و موسس این سلسله نیز بر پایه اطلاعات شاهنامه کی‌قباد است و با مرگ اسکندر پسر دارا نیز این سلسله منقرض می‌شود.



صفاریان
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

صفاریان

صَفّاریان از دودمان‌های ایرانی فرمانروای بخش‌هایی از ایران بودند. پایتخت ایشان شهر زَرَنگ بود.

یعقوب لیث نخستین امیر این خانواده بود که دولت مستقل اسلامی صفاریان را بنیاد نهاد. لیث سه پسر داشت بنامهای یعقوب و عمر و علی، هر سه پسران لیث حکومت کردند اما دورهٔ حکومتشان چندان نپایید. یعقوب نیز در اوایل مانند پدر رویگری می‌کرد و هرآنچه بدست می‌آورد جوانمردانه به دوستان و همسالانش ضیافت می‌کرد. چون به سن رشد رسید تعدادی از مردان جمع شده او را به سرداری خود برگزیدند. در سال ۲۳۷ که طاهر بن عبدالله در خراسان حکومت می‌کرد مردی به نام صالح بن نصر کنانی بر سیستان مستولی شد و یعقوب به خدمت وی در آمد. طاهر که مردی با تدبیر بود صالح بن نصر را از سیستان براند و پس از وی شخصی بنام درهم بن نضر خروج کرد و سیستان را تصرف نمود و سپاهیان طاهر را از سیستان براند. درهم که نتوانست از عهده سپاهیان برآید یعقوب را به سرداری سپاه خویش برگزید.

حکومت صفاریان

Saffarid dynasty 861-1003.png



سلجوقیان
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

سلجوقیان

 

 

در آن روزگار حکومت سلجوقیان تحت لوای دولت مقتدر عباسی قرار داشت به همین دلیل در پشت سکه های سلجوقی نام خلیفه عباسی هم عصر حاکم سلجوقی نقش بسته است.

 در آن روزگار حکومت سلجوقیان تحت لوای دولت مقتدر عباسی قرار داشت به همین دلیل در پشت سکه های سلجوقی نام خلیفه عباسی هم عصر حاکم سلجوقی نقش بسته است.

سَلجوقیان یا سَلاجقه، یا آل سلجوق، نام دودمانی ترک نژاد است که در قرن‌های پنجم و ششم هجری قمری (یازدهم و دوازدهم میلادی) بر بخش‌های بزرگی از آسیای غربی، شامل ایران کنونی، فرمانروایی داشتند.

سلجوقیان زبان فارسی را زبان رسمی و درباری قرار دادند و وزیران این دوره، به‌ویژه عمیدالملک کندری و خواجه نظام‌الملک، خدمات مهمی به ادبیات فارسی و گسترش دانش‌ها کردند.

پیشینه سلجوقیان

سلجوقیان در اصل غزهایترکمان بودند که در دوران سامانی در اطراف دریاچه خوارزم (آرالسیردریا و آمودریا می‌زیستند.

سلجوقیان که به اسلام رو آورده بودند، بعد از ریاست سلجوق بن دقاق، نام سلاجقه را به خود گرفتند و به سامانیان در مبارزه با دشمنانشان بسیار کمک کردند. پسر سلجوق بنام میکاییل که بعد از مرگ او ریاست این طایفه را بعهده داشت، چندین حکم جهاد برای مبارزه با (به قول مورخین) کفار صادر کرد.

میکاییل سه پسر داشت به نامهای یبغو، چغری و طغرل. این قبیله که یک‌بار در زمان سلجوق بن دُقاق به دره سیحون کوچ کرده بودند، بار دگر بعد از مرگ سلجوق به سرکردگی سه پسر زاده‌اش به نزدیکی پایتخت سامانیان کوچ کردند. اما سامانیان از نزدیکی این طایفه به پایتخت احساس خطر کردند؛ بنابراین سلاجقه بار دگر از روی اجبار بار سفر بسته و به بغرا خان افراسیابی پناه بردند. این حاکم از سر احتیاط، طغرل پسر بزرگ را زندانی کرد. ولی طغرل به کمک برادر خود چغری از زندان رهایی پیدا کرد و با طایفه خود به اطراف بخارا کوچ کردند.

در سال ۴۱۶ هجری ترکان سلجوقی به ریاست اسرائیل بن سلجوق برادر میکاییل دست به شورش زدند. اما سلطان محمود او را گرفت و در هند زندانی کرد. از طرف دیگر گروهی از یارانش دست به شورش زدند.


 



غزنویان
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

غزنویان

 

 

نقشه ی غزنویان

دولت غَزنَوی یا غزنویان (۹۷۵-۱۱۸۷ م.) (۳۴۴ ه.ق. - ۵۸۳ ه.ق.) یک حکومت ترک تبار و مسلمان در بخشی از شرق خاورمیانه و جنوب آسیای میانه بود.اما به عنوان مروج و ناشر اسلام مورد توجه و تایید خلافت عباسی بود. زبان رسمی این حکومت دری بود. شهرت این حکومت در جهان، بیشتر به خاطر فتوحاتی است که در هندوستان انجام داده‌است.

از آنجا که غزنویان نخستین پایه‌های شهریاری را در شهر غزنین آغاز نمودند به غزنویان نامدار شدند. بنیانگذار این دودمان کسی به نام سلطان محمود غزنوی بود. پدران او از خانات ترک بودند که در خراسان می زیستند نام‌آورترین شهریاران این دودمان سلطان محمود و پسرش سلطان مسعود بودند. پس از سلطان مسعود این دودمان رو به ناتوانی گذارد و چندی بستر حوزه فرمانروای‌اش به بخش‌هایی از هندوستان و افغانستان کنونی محدود شد. حکومت غزنویان هند از نظر هنردوستی و توجه به شاعران فارسی‌سرا از اهمیت بالایی برخوردار است.




خوارزمشاهیان
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

خوارزمشاهیان 

برآمدن دولت خوارزمشاهیان

پیش از این به طور پراکنده از سلسله خوارزمشاهی سخن گفتیم.از ابتدای استقلال دولت های ایرانی، می توان داستان را چنین تصویر کرد که نخست، شخصیتی برجسته از شهری بر می خیزد، اندک اندک دولتی تشکیل داده و با جنگ و حماسه فراوان که معمولا همراه با کشت و کشتارهای زیاد است، دولتی فراگیر تشکیل می دهد.یک بار سیستان، چند بار خراسان و طبرستان و...اکنون نوبت خوارزم بود تا دولتی فراگیر البته نه چندان پر دوام تشکیل دهد.

خوارزم در شمال خراسان و غرب ماوراء النهر قرار داد.در دوره هایی از تاریخ خود در شمار شهرهای خراسان و گاه در زمره شهرهای ماوراء النهر به شمار می آید.اهمیتخوارزم و موقعیت جغرافیایی آن اقتضای آن دارد که منطقه ای مستقل به حساب آید، به ویژه که تا پیش از تسلط ترکان، زبان و فرهنگ ویژه خود را داشته است.پس از این تسلط، آن زبان و فرهنگ به طور کلی از میان رفت و تنها لغات اندکی از آن در برخی از متون بر جای ماند.البته زبان علمی مردم این دیار، زبان عربی بود و بسیاری از آثار مهم اسلامی که توسط عالمان این شهر تدوین شده در زبان عربی است.

خوارزم در قرن چهارم هجری، از مراکز مهمی فرهنگی بود و شخصیت هایی مانند ابو ریحان بیرونی در آنجا زندگی می کردند.



سلوکیان
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

سلوکیان

 

ایران در زمان سلوکیان
ایران در زمان سلوکیان (۳۳۰ - ۲۵۰ ق.م.)

سلوکوس سردار اسکندر

سلوکوس نیکاتر Selucos Nicator سر سلسلة پادشاهان سلوکی است . وی پس از غلبه بر آنتیگون خود را ملقب به نیکاتر یعنی فاتح ، کرد و سال 312 ق . م ، در بابل به تخت نشست . سال جلوس او ، مبدأ تاریخ سلوکی یا اسکندری است . برای اینکه نامی بلند پیدا کند ، به جهانگشایی اسکندر ادامه داد و به هند لشکر کشید ولی از عهدة پادشاه مقتدر آن سرزمین که چندره گوپتا Chandragupta نام داشت برنیامد و همة ولایاتی را که اسکندر در پنجاب هند تسخیر کرده بود به وی واگذاشت و دختر خود را به زنی به او داد و در عوض از او پانصد زنجیرفیل گرفت .

زن سلوکوس بانویی ایرانی به نام
آپامه آ Apamea دختر اسپیتامن سردار درسغد بود که نام او نه شهر بنا کرد . پایتخت سلوکوس نخست شهر سلوکیه در ساحل راست دجله بود که خود او بنا کرد ولی پس از آن شهر انطاکیه را در کنار دریای مدیترانه ساخت و آن را پایتخت خویش قرار داد .

 




اشکانیان
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

اشکانیان

 

نقش برجسته مهرداد یکم سوار بر اسب در شهر ایذه، واقع در خوزستان

اشکانیان که از قوم پارت بودند از ایالت پارتیا که مشتمل بر خراسان فعلی بود برخاستند . نام سرزمین پارت در کتیبه های داریوش پرثوه آمده است که به زبان پارتی پهلوه می شود .
چون پارتیان از اهل ایالت پهله بودند ، از این جهت در نسبت به آن سرزمین ایشان را پهلوی نیز می توان خواند .
ایالت پارتیها از مغرب به دامغان و سواحل جنوب شرقی دریای خزر و از شمال به
ترکستان و از مشرق به رود تجن و از جنوب به کویر نمـک و سیستــان محـدود می شد .
قبایل پارتی در آغاز با قوم داهه که در مشرق
دریای خزر می زیستند در یک جا سکونت داشتند و سپس از آنان جدا شده در ناحیة خراسان مسکن گزیدند .

 

اشکانیان به قدرت رسیدند

 

دورة اشکانی 470 سال امتداد داشت . در اوایل این دوره که تقریباً یک صد سال دوام یافت ، اشکانیان به تحکیم مبانی دولت جوان خود پرداختند و دولت یونانی باختر را در شرق و دولت یونانی سلوکی را در غرب مغلوب نمودند . در اواسط دورة اشکانی که روزگار عظمت ایشان است ، شاهان آن سلسله با بهره مندی در برابر رومیان و مردمان نیمه متمدن آریایی که سکها خوانده می شدند ، می جنگیدند و خود را در عظمت به پای دولت روم رسانیدند . اشکانیان در اواخر عصر خود ، روی به انحطاط گذاشتند و سرانجام به دست ساسانیان منقرض گشتند و مرکز قدرت از خراسان به فارس منتقل گشت .

 

 



ساسانیان
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 

 

ساسانیان

روی کار آمدن اردشیر ساسانی

 

 

چیرگی شاپور یکم بر والریان (پادشاه روم) و فلیپ عرب، و زانو زدن والریان برابر شاه ایران

ساسان ، موبدی از دودمان نجبا بود بر آتشکده ی آناهیتا در شهر استخر ریاست داشت . پسرش بابک در شهر خیر در کنار دریاجه ی بختگان حکومت می کرد . بابک پس از ساسان جانشین پدر شد و خود را شاه خواند (208 م)
در این تاریخ شهر استخر به دست گوچیهر شاه
بازرنگی بود . بازرنگیان در نیسایه که در جهت دیوار های سفیدش در دوره ی اسلامی بیضا نام گرفت ، سلطنت داشتند.
چون گوچیهر پادشاه بازرنگی در آن نواحی امیر بزرگ بود ، بابک برای پسرش اردشیر از وی منصب ارگبدی دارابگرد را بگرفت.
در سال ( 212م) اردشیر بر گوجهیر قیام کرد و شهر نسا ( بیضا ) را به تصرف در آورد و او را کته و به جای وی نشست.
جون بابک درگذشت
شاهپور جانشین او شد . میان دو برادر یعنی شاهپور و اردشیر نزاع درگرفت. اردشیر به برادر مهتر خود حسد می برد، اما شاهپور بر اثر اتفاق بمرد و اردشیر در سال 212 میلادر به آسانی جای او نشست سپس اردشیر بر کرمان دست یافت و تا سواحل خلیج فارس پیش رفت. پس از آن شادشاهپور اصفهان را بکشت و روانه ی اهواز شد و سرانجام در جنگ سختی که بین او و اردوان پنجم در هرمزگان درگرفت ، اردوان را شکست داد و با مرگ او سلسله ی اشکانی بر افتاد ( 28 آوریل سال 224م)
پس از این نبرد پیروزمندانه به
تیسفون آمد و بر تخت نشست.


 



هخامنشیان
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

هخامنشیان

 

هخامنشیان از پارسیان بشمار می روند.
پارسیان مردمانی
آریایی نزاد بودند که تاریخ آمدن ایشان به ایران معلوم نیست. در کتیبه های آشوری از سده ی نهم پیش از میلاد آمده است. از همان تاریخ آنان در ناحیه ی انشان که در مشرق شوشتر و حوالی کارون واقع بود دولت کوچکی تشکیل دادند که در ابتدا از دولت ماد اطاعت می کردند . جد ایشان هخامنش همه ی قبیله های پارسی را زیر فرمان خود در آورد.

img/daneshnameh_up/a/a4/gard.jpg


 

تمدن و فرهنگ هخامنشی

شاه : این نام که از سه هزار سال پیش در زبانهای ایرانی رواج دارد ، از پارسی باستان گرفته شده است که پس از تحولات تاریخی بسیار به صورت « شاه » در آمده است .
چون پس از اتحاد ماد و پارس بدست
کوروش بزرگ، (550 ق . م ) اصطلاح شاهنشاه بکار رفت . این بدان جهت بود که مردم آریایی و غیر آریایی فلات ایران و پیرامون آن به کشور هخامنشی پیوستند و خصوصا پادشاهان و شهریاران آنها نیز برتری کوروش را پذیرفتند .
شاهنشاه در پارسی باستان خشایه ثیه یعنی شاه شاهان آمده است.

لباس ویژه شاهنشاه
شاهنشاه درهنگام صلح جامعه ای بلند از
دیبای ارغوانی که آستینهای فراخ داشت و در زیر آن پیراهن بلندی می پوشید که تا زانو می رسد و مغزی سفید داشت و کمر بندی روی آن می بست . کفش شاه نیز ، زرین و پاشنه دار و نوک تیز بود . یونانیــان تـاج شاهنشاهیان هخــامنشی راتیار و یا گیسداریس خوانده اند .
شاه ، ریش دراز و موهای مجعد داشت و بر تخت زرین می نشست و عصای زرین به دست می گرفت .

فرمانها و نامه های سلطنتی به مهر شاه می رسید و نسخه ای از آن در دفاتر شاهی نگهداری می شد .

 

کشورداری

داریوش پس از اینکه بر اوضاع کشور ایران مسلط شد، ایران را به سی و سه خشتره یا استان تقسیم کرد و ادارة آنها را به افرادی که مورد اعتماد شاهنشاه بودند واگذار نمود.
از زمان جانشینان خشایارشاه که دولت هخامنشی روی به ضعف نهاد استانداران یک نوع خود مختاری پیدا کرده حتی ریاست سپاه محلی را که بر عهدة سرداری به نام کارانا بود نیز بدست گرفتند.

اختیارات شاهان یا امیران محلی با قوت یا ضعف حکومت مرکزی تغییر می کرد. ضرب سکه طلا از مختصات شاهنشاه بود . اما استانداران می توانستند گاهی سکه هایی از نقره یا مس بزنند .
در اوایل دورة هخامنشی سالی دوبار بازرسان شاهنشاهی که چشم و گوش شاه خوانده می شدند به استانها گسیل می گشت .